استراتژی کسب و کار چیست و چه اهمیتی دارد؟ بسیاری از ما به شور و شوق به مربیان برجسته فوتبال مانند مورینیو، گواردیولا و فرگوسن مجذوب هستیم. این مربیان با استراتژیها و ذهنیتهای استراتژیک خود، تیمهایشان را به پیروزیهای مکرر و برنامهریزی قهرمانیهای برجسته هدایت کردهاند. بدون شک، برای رسیدن به این موفقیتها عوامل متعددی در نظر گرفته میشود، اما نقش برنامهریزی و استراتژی مشخص نمیتواند اغفال شود. مربیان بزرگ با درک عمیق از این موضوع، پیش از هر اقدامی به تجزیه و تحلیل دقیق نقاط قوت و ضعف تیم خود و حریفان میپردازند.
آنها با ظرافت، شرایط و چالشهای پیش رو را بررسی میکنند و سپس با توجه به این عوامل، استراتژی بهتری برای هر بازی و هر حریف ارائه میدهند. شباهتهای بین این دو عالم شگفتانگیز است! به عنوان مدیر یا صاحب شرکت، شما نقشی مشابه با مربیان تیم را دارید. هدایت شرکت به سمت اهدافش، نیازمند رهبری و برنامهریزی دقیق است. در این مسیر، تدوین استراتژی کسبوکار نقش بسیار حیاتی دارد که به مانند نان شب برای شما خواهد بود.
تعریف کسب و کار چیست؟
کسبوکار (business) به مجموعهای از فعالیتهای سازمانیافته گفته میشود که با هدف ارائه کالاها یا خدمات به مشتریان در ازای دریافت پول انجام میشود. این فعالیتها ممکن است شامل تولید، توزیع، فروش و خدمات پس از فروش باشد.
هرچند که هدف اصلی اکثر کسبوکارها کسب سود است، اما برخی از آنها اهداف دیگری را دنبال میکنند؛ از جمله ایجاد اشتغال، ارائه خدمات به جامعه یا تحقق مأموریتهای اجتماعی و فرهنگی.
استراتژی کسبوکار همچون نقشهای خلاقانه است که داراییهای ویژه و منحصر به فرد یک سازمان را به نمایش میگذارد، برتری آن را ارتقا میبخشد و تمامی بخشهای شرکت را به سوی عملکردی هماهنگ هدایت میکند. این نقشه، چکیدهای از اقدامات و تصمیماتی است که یک شرکت با دقت آنها را ترسیم میکند تا به اهداف بزرگ تجاری خود نزدیک شود.
این راهبرد همچنین شیوهی تعامل و همافزایی میان بخشها را بهبود میبخشد، جایگاه و وظایف هر فرد در سازمان را روشن میسازد و همزمان، راهنماییهایی ارزشمند برای نیل به هدف نهایی فراهم میآورد.
آمار استراتژی کسب و کار
با توجه به آمارهای معتبر از جمعآوریکنندههای مختلف، موارد زیر نشان میدهند که چالشهای متداول در اجرای استراتژیهای کسب و کار چگونه به شکلی متفاوت مورد بررسی قرار میگیرند:
- بر اساس آمار سایت Accenture، حدود 52 درصد از مدیران معتقدند که عدم اطمینان نسبت به آینده، بزرگترین مانع برای اجرای استراتژیهای کسب و کار است.
- در آمار شرکت Deloitte، تقریباً 54 درصد از شرکتها عدم دسترسی به منابع کافی را به عنوان بزرگترین چالش در اجرای استراتژی معرفی کردهاند.
- آمار شرکت پژوهشی Gartner، حدود 63 درصد از ابتکارات استراتژیک به دلیل عدم همسوی با اهداف کلی کسب و کار، ناموفق میمانند.
این نمونهها تنها بخشی از آمارهای مهم در حوزه استراتژیهای کسب و کار هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر، میتوانید به وبسایتهای مذکور و منابع معتبر دیگری مانند Harvard Business Review، MIT Sloan Management Review و McKinsey Quarterly مراجعه نمایید.
استراتژی کسب و کار چیست و چه اهمیتی دارد؟
استراتژی کسب و کار در واقع یک نقشه راه برای هر سازمان است؛ این نقشه توسط مدیریت شرکت برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود تدوین و اجرا میشود. به اصطلاح، استراتژی در کسب و کار، برنامه بلندمدتی است که به جایگاه نهایی مورد نظر یک شرکت هدایت میکند. این برنامه بلندمدت شامل خلاصهای از تصمیمات استراتژیک و تاکتیکی است که شرکت برای دستیابی به اهداف کلی خود باید اتخاذ کند. سپس، این برنامه راهبردی کسب و کار به عنوان چارچوبی مرکزی برای مدیریت عملیات خواهد بود.
از این نکته برای استراتژی کسب و کار چیست و چه اهمیتی دارد؟ باید آگاه باشید که برتری یک کسب و کار نسبت به رقبای خود، به خوبی تدوین و اجرای استراتژیهایش بستگی دارد. دانستن اینکه چگونه میتوان استراتژی کسب و کار را به درستی اجرا کرد. میتواند به کمک کسبوکارها در تبدیل شدن به رهبران بازار در حوزه فعالیتشان کمک کند. در واقع، استراتژی کسب و کار به عنوان ستون اصلی هر سازمان است. و هر نقصی در آن میتواند منجر به عدم دستیابی به اهداف کسب و کار در میانه راه شود. این مهم به بخشهای مختلف کسب و کار کمک میکند تا با هم هماهنگ شوند و اطمینان حاصل شود که تمام تصمیمات، از هدف کلی سازمان پشتیبانی میکنند.
برنامه ریزی
استراتژی کسبوکار همچون نقشهای دقیق شما را در مسیر دستیابی به اهداف حرفهایتان هدایت میکند؛ با آن میتوانید گامهای اساسی را با دقت بشناسید و با اعتماد به نفس در جهت رسیدن به مقصد حرکت کنید. این نقشهراه نه تنها از پیچ و خمهای بیحاصل جلوگیری میکند، بلکه شما را به سوی تصمیمگیریهای هدفمند و هوشمندانه سوق میدهد. در هر مرحله، قدرت برنامهریزی و پیشبینی باعث میشود که چالشها را به فرصتهای طلایی بدل کنید و هر مانعی را با دیدی باز و راهبردی پشت سر بگذارید.
انواع استراتژی کسب و کار که باید بشناسید!
به منظور دستیابی به اهداف خود و برتری نسبی نسبت به رقبا، کسب و کارها از استراتژیهای متنوعی استفاده میکنند، هر کدام با مزایا و معایب خاص خود. انتخاب استراتژی مناسب بستگی به عواملی مانند صنعت مورد فعالیت، بازار هدف، منابع موجود و تواناییهای شما دارد. در زیر به برخی از رایجترین استراتژیهای کسب و کار اشاره میکنیم:
استراتژی تمایز محصول (Product Differentiation Strategy)
این استراتژی بر ارائه محصولات یا خدمات با کیفیت بالا و منحصربهفرد تمرکز دارد که مشتریان را از رقبا متمایز میکند. در واقع، این رویکرد برای کسب و کارهایی که به دنبال جذب مشتریانی هستند که حاضرند برای کیفیت بیشتر پرداخت کنند، مناسب است. این تمایز میتواند از طریق نوآوری، کیفیت برتر، برندسازی قوی یا خدمات مشتری استثنایی حاصل شود.
یک نمونه برجسته از استراتژی کسب و کار چیست و چه اهمیتی دارد؟ در شرکت تسلا (Tesla) قابل مشاهده است. تسلا با تمرکز بر تولید خودروهای برقی و ارائه امکانات منحصربهفرد در این زمینه، نقش برگردانندهای در صنعت خودرو ایفا کرده است. این شرکت با سرمایهگذاری فراوان در تحقیق و توسعه، توانسته است به رهبری در بازار خودروهای برقی برسد. تمایز تسلا در طراحی و تولید خودروهای برقی، این امکان را فراهم کرده است که مشتریان علاقهمند به فناوری را جذب کند و از رقبا در این حوزه پیشی بگیرد.
استراتژی کسب و کار اکتساب (Acquisition Strategy)
در این استراتژی، یک شرکت تمام یا بخشی از یک شرکت دیگر را خریداری میکند. که این اقدام میتواند به دستیابی به محصولات خاص، بخش قابل توجهی از بازار یا پایگاه مشتری با هزینه کمکننده باشد. به عنوان مثال، در سال 2012، شرکت فیسبوک (Facebook) به ارزش 1 میلیارد دلار اینستاگرام را خریداری کرد. این معامله به فیسبوک امکان دسترسی به پلتفرم محبوب اشتراکگذاری عکس اینستاگرام و همچنین پایگاه کاربری فعال آن را فراهم کرد. این خرید به فیسبوک کمک کرد تا موقعیت خود را به عنوان رهبر در فضای شبکههای اجتماعی تثبیت کند و نسبت به رقبای اصلی مانند توییتر و اسنپ چت پیشی بگیرد.
استراتژی تمرکز (Focus Strategy)
این استراتژی به جای رقابت در کل بازار، بر روی یک بخش خاص از آن، مانند یک گروه مشتری خاص یا یک منطقه جغرافیایی، تمرکز دارد. این نیازمند توسعه عمیق درک از نیازها و ترجیحات مشتریان هدف است. و ارائه محصولات یا خدماتی است که به طور خاص برای رفع آن نیازها طراحی شده باشند.
این استراتژی میتواند به شرکت کمک کند تا به درک عمیقتری از نیازهای مشتریان خود دست یابد و سهم بازار بیشتری را در آن بخش به دست آورد. برای مثال، شرکت مک (M.A.C) یک نمونه برجسته از این استراتژی در صنعت آرایش و بهداشت است. مک به جای رقابت با تمام برندهای لوازم آرایشی، بر روی بخش آرایش حرفهای تمرکز دارد. با ارائه محصولات با کیفیت بالا و گسترده، مک خود را به عنوان برند مورد علاقه آرایشگران و متخصصان زیبایی معرفی کرده است و موفق شده است. در این بازار به رقابت دیگر برندها پیشی بگیرد.
استراتژی کسب و کار رشد (Growth Strategy)
شرکتهای با قدرت مالی بالا از این استراتژی بهره میبرند تا سهم خود را در بازار گسترش دهند. این استراتژی ممکن است شامل معرفی محصولات یا خدمات جدید، افزایش سهم بازار، ورود به بازارهای جدید، احداث واحدهای تولیدی یا افتتاح فروشگاههای جدید باشد.
شرکت گوگل (Google) با تمرکز بر توسعه و ارائه خدمات نوآورانه اینترنتی مانند موتور جستجو، جیمیل و گوگلمپ، به یکی از ارزشمندترین شرکتهای جهان تبدیل شده است.
استراتژی ادغام (Integration Strategy)
این استراتژی بر ادغام با دیگر شرکتها برای افزایش سهم بازار یا دستیابی به منابع جدید تمرکز دارد و مناسب کسبوکارهایی است که به دنبال رشد سریع هستند. این رویکرد به شما امکان میدهد تا ریسک را کاهش داده و فرصتهای جدیدی برای رشد ایجاد کنید.
در سال 2019، شرکت فایزر (Pfizer)، یکی از بزرگترین شرکتهای داروسازی جهان، شرکت بیوتکنولوژی ویا را به مبلغ 63 میلیارد دلار خریداری کرد. این ادغام به فایزر دسترسی به داروهای نوآورانه ویا، از جمله داروی ضد سرطان Keytruda را داد. Keytruda به سرعت به پرفروشترین محصول فایزر تبدیل شد و به این شرکت کمک کرد تا سهم بازار خود را در بازار داروهای ضد سرطان افزایش دهد.
استراتژی تنوع محصولات (Diversification Strategy)
این استراتژی (استراتژی کسب و کار چیست و چه اهمیتی دارد؟) شامل افزایش تنوع در محصولات یا خدمات یک سازمان به منظور ورود به بازارهای تازه و کاهش ریسک و وابستگی به یک بخش یا نوع مشتری خاص است. این کار میتواند از طریق توسعه محصولات نوآورانه، حضور در بازارهای جدید یا خرید شرکتهای دیگر انجام شود که در نهایت به کاهش ریسک و افزایش فرصتهای رشد منجر میشود.
به عنوان مثال، شرکت سامسونگ (Samsung) که در ابتدا به عنوان تولیدکننده تلویزیون شناخته میشد، اکنون مجموعه گستردهای از محصولات از جمله تلفنهای هوشمند، لوازم خانگی، نیمههادیها و تجهیزات پزشکی را تولید میکند.
استراتژی حفظ مشتری (Customer Retention Strategy)
این راهبرد بر حفظ مشتریان کنونی و ترغیب آنان به خرید بیشتر متمرکز است. این هدف میتواند با ارائه خدمات بینظیر به مشتریان، ایجاد برنامههای وفاداری یا ارائه پیشنهادات ویژه محقق شود.
برند ری-بَن (Ray-Ban) برنامه وفاداری به نام “Ray-Ban Club” را معرفی کرده است که به مشتریان خود مزایای متعددی از جمله تخفیف در خرید، دسترسی زودتر به محصولات جدید و خدمات ویژه مشتریان ارائه میدهد.
استراتژی کاهش قیمت (Price Penetration Strategy)
در این رویکرد، یک محصول یا خدمت جدید با قیمت بالا وارد بازار میشود و سپس به مرور زمان قیمت آن کاهش مییابد. این استراتژی معمولاً در بازارهایی با تقاضای بالا برای محصول اعمال میشود و به شرکتها امکان میدهد درآمد خود را افزایش داده، هزینههای سرمایهای را پوشش دهند و به طور مؤثر برای محصول جدید تبلیغ کنند.
ضروری است که برای استراتژی کسب و کار چیست و چه اهمیتی دارد؟ مرز بین قیمتگذاری گران و ارزان را مشخص کنید و از دیدگاههای زیر پرهیز کنید و بیشتر بر ارزشآفرینی تمرکز کنید:
– هرچه ارزانتر، بهتر!
– گرانی نیست، ارزانی هم نیست.
– مشتری همیشه به دنبال جنس ارزان است!
شرکت شیائومی (Xiaomi) مثالی از یک شرکت تولید کننده موبایل است که به خوبی از استراتژی کاهش قیمت بهره میبرد. این شرکت گوشیهای هوشمند و دیگر وسایل الکترونیکی را با قیمتی بسیار پایینتر از رقبا عرضه میکند. شیائومی با تمرکز بر کارایی عملیاتی، حذف واسطهها و فروش مستقیم به مصرفکنندگان این روش را به کار میگیرد.
استراتژی کسب و کار تحول (Transformation Strategy)
این استراتژی کسب و کار بر ایجاد تغییرات عمده در سازمان برای سازگاری با چالشها و فرصتهای نوظهور بازار متمرکز است. این ممکن است شامل تجدید نظر کامل در مدل کسب و کار، تغییر ساختار سازمانی، یا سرمایهگذاری در فناوریهای نوین باشد.
مثالی از شرکتی که از استراتژی تحول برای سازگاری با دنیای دیجیتال بهره میبرد، زارا (ZARA) است. این شرکت در سالهای اخیر سرمایهگذاریهای قابل توجهی در تجارت الکترونیک خود انجام داده و اکنون به یکی از بزرگترین خردهفروشان آنلاین مد در جهان تبدیل شده است.
استراتژی عملیاتی (Operational Strategy)
این استراتژی بر بهبود فرآیندها و عملیات داخلی سازمان متمرکز است تا کارایی را افزایش داده، هزینهها را کاهش داده و کیفیت محصولات یا خدمات را ارتقا دهد. این هدف میتواند با بهرهگیری از فناوریهای نوین، بهینهسازی گردش کار، و آموزش کارکنان محقق شود.
شرکت تاکسی آنلاین اسنپ (Snapp) با استفاده از هوش مصنوعی توانسته است مسیرها را بهینه کرده و زمان انتظار مسافران را کاهش دهد، که این امر باعث محبوبیت قابل توجهی در میان مردم ایران شده است.
استراتژی های کسب و کار کنترل هزینه (Cost Leadership Strategy)
هدف این استراتژی کاهش هزینههای تولید محصولات یا ارائه خدمات تا حد ممکن است. با این کار، شما میتوانید قیمتهای مناسبتری به مشتریان ارائه دهید و سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دهید.
برگر کینگ (Burger King) با استفاده از مواد اولیهای با هزینه کمتر، مانند گوشت گاو منجمد، پنیر فرآوریشده، و نانهای از پیش پختهشده، توانسته است قیمتهای مقرونبهصرفهای به مشتریان خود ارائه دهد. این رویکرد به برگر کینگ کمک کرده تا به یکی از بزرگترین زنجیرههای فست فود جهان تبدیل شود و میلیونها مشتری در سراسر دنیا از محصولاتش بهرهمند شوند.
استراتژی ساختارگرایی (Structuring Strategy)
در این استراتژی، شرکتها با تحلیل روندهای بازار و وضعیت اقتصادی مرتبط با فعالیتهای خود، اقداماتی را برای حفظ و تقویت سهم بازارشان به اجرا درمیآورند. برای مثال، اگر رقبا محصولات با کیفیت بالایی عرضه کنند، ممکن است شرکتها هزینههای تولید را کاهش دهند و محصولات خود را با کیفیت بالاتر و قیمت مناسبتری به بازار معرفی کنند.
یک نمونه بارز از استراتژی ساختارگرایی را میتوان در ورود مایکروسافت به بازار خدمات ابری مشاهده کرد. در سالهای اخیر، تقاضا برای خدمات ابری به طور چشمگیری افزایش یافته است. در واکنش به این روند، مایکروسافت پلتفرم محاسبات ابری خود به نام Azure را معرفی کرده است. Azure با ارائه مجموعهای گسترده از خدمات از جمله ذخیرهسازی، محاسبات و شبکه، به یک رقیب قدرتمند برای Amazon Web Services و Google Cloud Platform تبدیل شده است.
استراتژی بازاریابی و تبلیغات (Marketing and Advertising Strategy)
برای موفقیت هر کسبوکاری، داشتن یک استراتژی بازاریابی و تبلیغاتی کامل و مؤثر حیاتی است. این استراتژی باید به جذب مشتریان جدید، نگهداری مشتریان موجود و افزایش شناخت برند توجه ویژهای داشته باشد.
یک استراتژی بازاریابی و تبلیغاتی مؤثر نیازمند نظارت و بهروزرسانی پیوسته است. با تحلیل دادهها و هماهنگی با تغییرات بازار، میتوانید اطمینان حاصل کنید که استراتژی شما همچنان در جذب مشتری، افزایش فروش و دستیابی به اهداف کلی کسبوکارتان نقش مهمی ایفا میکند.
شرکت رد بول (Red Bull) با ایجاد محتوای جذاب و مناسب برای مخاطبان خود، از جمله ویدئوهای ورزشی هیجانانگیز و مقالات مرتبط با سبک زندگی ماجراجویانه، برند خود را به شکلی مؤثر معرفی کرده است.
استراتژی کسب و کار نوآوری (Innovation Strategy)
نوآوری به عنوان یکی از عوامل اصلی موفقیت در هر کسب و کاری مطرح است. شرکتهایی که به طور پیوسته محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید و خلاقانه ارائه میدهند، میتوانند در بازار رقابتی مزیت چشمگیری به دست آورند.
به طور کلی، انتخاب استراتژیهای مناسب برای کسب و کار شما به فاکتورهای متعددی از جمله صنعت، بازار هدف، منابع و تواناییهای موجود بستگی دارد. با تحلیل دقیق وضعیت خود و در نظر گرفتن عوامل داخلی و خارجی، میتوانید استراتژیهایی انتخاب کنید که شما را به سمت موفقیت سوق دهند.
همچنین برای استراتژی کسب و کار چیست و چه اهمیتی دارد؟ به خاطر داشته باشید که یک استراتژی موفق باید انعطافپذیر باشد و با توجه به تغییرات در محیط کسب و کار به طور منظم بازنگری و بهروزرسانی شود.
شرکت نایک (Nike)، یکی از پیشگامان عرصه پوشاک و لوازم ورزشی، به خاطر نوآوری در طراحی، مواد و فناوری شهرت دارد. این شرکت از فرهنگی به نام “نوآوری از طریق شکست” پشتیبانی میکند که به کارکنان اجازه میدهد ایدههای جدید را بدون محدودیت آزمایش کنند. نایک همچنین به شدت در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کرده و تاریخچهای غنی در معرفی فناوریهای نوینی همچون کفشهای Air Max و فناوری HyperAdapt دارد.
چرا استراتژی بیزینس مهم است؟
راهبرد کسب و کار نقشی اساسی در هدایت رشد، رقابتپذیری و موفقیت یک شرکت ایفا میکند. این راهبرد، به عنوان نقشهای برای تصمیمگیری، تخصیص منابع و تطبیق با شرایط متغیر، عمل میکند.
راهبرد کسب و کار منابع موجود را بررسی کرده و بهینهترین راهها برای استفاده از آنها به منظور دستیابی به اهداف تعیینشده را ارائه میدهد. برای روشنتر شدن استراتژی کسب و کار چیست و چه اهمیتی دارد؟، فرض کنید شرکتی بدون راهبرد مشخص در بازار فعالیت کند. نبود چنین برنامهای منجر به اقدامات پراکنده و نامنظم در هر بخش میشود و در نهایت اثربخشی کل سازمان را محدود کرده و باعث از دست دادن قدرت رقابتی آن در بازار خواهد شد.
اهمیت استراتژی کسب و کار
1- بهبود برنامهریزی: راهبرد کسب و کار به شما کمک میکند تا مراحل کلیدی برای رسیدن به اهداف تجاری خود را شناسایی کرده و برای آنها برنامهریزی کنید.
2- شناسایی نقاط قوت و ضعف: فرایند ایجاد راهبرد کسب و کار، امکان شناسایی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف شرکت را فراهم میآورد تا بتوانید راهبردی ایجاد کنید که نقاط قوت را بهینه و نقاط ضعف را جبران یا حذف کند.
3- افزایش بهرهوری: راهبرد کسب و کار به شما اجازه میدهد تا منابع را به صورت مؤثر برای فعالیتهای تجاری خود تخصیص دهید که به افزایش بهرهوری منجر میشود. همچنین به شما کمک میکند تا برای مهلتهای تعیینشده برنامهریزی کنید، وظایف را تعیین نمایید و در مسیر درست برای دستیابی به اهداف پروژه باقی بمانید.
4- کنترل بیشتر: ایجاد یک راهبرد کسب و کار به شما کنترل بیشتری بر انتخاب فعالیتهایی که مستقیماً به دستیابی به اهداف کمک میکنند، میدهد و همچنین امکان ارزیابی راحتتر اینکه آیا فعالیتها شما را به اهداف نزدیکتر میکنند یا خیر، فراهم میکند.
تفاوت های استراتژی و تاکتیک
در دنیای کسبوکار، بین استراتژی و تاکتیک تفاوتهای آشکاری وجود دارد. در حالی که هر دو برای موفقیت ضروری هستند، ماهیت و دامنه آنها به شکل قابلتوجهی متفاوت است.
استراتژی بهمثابه نقشه راه بلندمدت یک سازمان برای دستیابی به اهداف نهاییاش است. این نقشه راه شامل درک عمیقی از هدف، بازار و رقبا میشود. استراتژی باید روشن، قابل اندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط و زمانبندی شده باشد.
تاکتیک چیست؟
در مقابل، تاکتیک به اقدامات مشخص و کوتاهمدتی اطلاق میشود که برای اجرای استراتژی به کار گرفته میشوند. این اقدامات عملی، گامهای کوچکی هستند که در جهت تحقق اهداف کلی برداشته میشوند. تاکتیکها باید انعطافپذیر باشند تا بتوان آنها را با توجه به شرایط تغییر داد.
برای مثال، فرض کنید یک شرکت پوشاک ورزشی میخواهد به بزرگترین تولیدکننده در ایران تبدیل شود. استراتژی آنها شامل افزایش سهم بازار از طریق گسترش فروش، توسعه محصولات جدید و ارتقای برند است. برای رسیدن به این اهداف، آنها باید تاکتیکهای مشخصی را اجرا کنند.
برخی از این تاکتیکها ممکن است شامل افتتاح فروشگاه در شهرهای جدید، ایجاد وبسایتهای محلی، بازاریابی به زبانهای مختلف، تبلیغات تلویزیونی، حمایت مالی از رویدادهای ورزشی و استفاده از رسانههای اجتماعی باشد.
هر یک از این تاکتیکها به اقدامات کوچکتر و مشخصتری تقسیم میشوند. برای مثال، برای افتتاح یک فروشگاه در یک استان جدید، آنها باید مکان مناسبی پیدا و اجاره کنند، پرسنل استخدام کنند و موجودی کالا را تأمین نمایند.
مهم است که به یاد داشته باشیم استراتژی و تاکتیک با هم کار میکنند تا به یک هدف مشترک برسند. استراتژی نقشه راه کلی را ارائه میدهد، در حالی که تاکتیکها اقداماتی هستند که آن را به واقعیت تبدیل میکنند. با برنامهریزی دقیق و اجرای منسجم، هر شرکتی میتواند به اهداف خود دست یابد.
سطوح استراتژی کسب و کار
تصور کنید یک شرکت به شکل یک هرم ساخته شده است. برای اینکه این هرم استوار و پایدار بماند، سه بخش اساسی نیاز است:
1- پایه هرم: این بخش شامل استراتژیهای کلان یا سازمانی است که توسط مدیران ارشد تعیین میشود. این استراتژیها جهت کلی شرکت را برای دستیابی به اهداف بلندمدت تعیین میکنند. به عنوان مثال، تصمیمگیری در مورد ورود به بازارهای جدید، سرمایهگذاری در حوزههای خاص، و برنامههای رشد شرکت در این بخش قرار میگیرند.
2- بدنه هرم: استراتژیهای کسب و کار در این بخش قرار دارند. این استراتژیها به طور مجزا برای هر بخش یا واحد شرکت تدوین میشوند. برای مثال، استراتژی واحد بازاریابی ممکن است تعیین کند که محصولات شرکت به چه کسانی و چگونه فروخته شوند.
3- قله هرم: استراتژیهای عملیاتی در این بخش قرار میگیرند. این استراتژیها تعیین میکنند که هر روز در هر بخش چه اقداماتی باید انجام شود تا به اهداف نهایی شرکت برسیم. به عنوان مثال، استراتژی تیم پشتیبانی مشتری مشخص میکند که به سوالات و مشکلات مشتریان چگونه پاسخ داده شود.
این سطوح به یکدیگر وابسته هستند و بر هم تأثیر میگذارند. استراتژیهای کلان، چارچوب کلی را ارائه میدهند و استراتژیهای کسب و کار و عملیاتی، جزئیات را به آن اضافه میکنند.
داشتن چند استراتژی در هر سطح میتواند مفید باشد، به شرطی که با هم هماهنگ باشند و یکدیگر را تضعیف نکنند. به زبان سادهتر:
- استراتژی سطح سازمان یا شرکت (Corporate level strategy): شرکت چه کاره است و به کجا میخواهد برسد؟
- استراتژی سطح واحدهای کسب و کار (Business level strategy): هر بخش یا واحد برای دستیابی به اهداف شرکت چه کاری باید انجام دهد؟
- استراتژی سطح عملکرد یا وظیفهای (Functional level strategy): کارهای روزمره چگونه انجام میشوند تا به اهداف شرکت برسیم؟
روش های مختلف سنجش موفقیت استراتژی کسب و کار
برای ارزیابی موفقیت یک استراتژی کسب و کار، ضروری است که به طور مداوم اجرای آن را بررسی کرده و به اهداف مورد نظر دست یابید. تحلیل و ارزیابی استراتژی به مدیران و ذینفعان این امکان را میدهد که عملکرد و پیشرفت را به دقت پیگیری کرده و در صورت لزوم اصلاحات لازم را انجام دهند. همچنین این فرآیند کمک میکند تا بازخوردهای ارزشمند مشتریان و بازار در جهت بهبود کیفیت خدمات و محصولات به کار گرفته شود.
این ارزیابی به شناسایی نقاط قوت و ضعف استراتژی کمک میکند و شرکتها میتوانند از این طریق موفقیت خود را با رقبا مقایسه کرده و موقعیت خود در بازار را تقویت کنند. شفافیت در اجرای استراتژی و دستاوردهای آن میتواند انگیزه و تعهد کارکنان را افزایش دهد.
فرآیند سنجش موفقیت استراتژی کسب و کار، یک فعالیت مستمر است که به شما کمک میکند تا به طور پیوسته به سمت اهداف خود حرکت کنید و پیشرفت کنید. با استفاده از روشها و رویکردهای مناسب، میتوانید عملکرد خود را به طور مؤثر زیر نظر داشته باشید و در صورت نیاز، مسیر خود را تغییر دهید.
سنجش موفقیت استراتژی
1. ارزیابی مستمر: به طور منظم شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) مانند سودآوری، رشد فروش، رضایت مشتری و بهرهوری را بررسی کنید تا میزان پیشرفت به سوی اهداف خود را پیگیری کنید.
2. بررسی بازخورد بازار: به نظرات و بازخوردهای مشتریان و بازار توجه کنید. این بازخوردها میتوانند از طریق نظرسنجیها، گفتگوی مستقیم با مشتریان، بررسیهای آنلاین و دادههای بازار جمعآوری شوند. بر اساس این بازخوردها، در صورت نیاز تغییرات و اصلاحات لازم را در استراتژی خود اعمال کنید.
3. بررسی پروژهها و وظایف: پیشرفت پروژهها و وظایف مرتبط با اجرای استراتژی را از جنبههای زمان، بودجه و عملکرد تیم به دقت ارزیابی کنید.
4. تحلیل ROI: بازده سرمایهگذاری (ROI) را محاسبه کنید که شامل ارزیابی هزینهها و درآمدهای مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با استراتژی است. این تحلیل به شما کمک میکند تا کارایی و اثربخشی استراتژی را به صورت کمی اندازهگیری کنید.
5. مقایسه با رقبا: عملکرد خود را به طور منظم با رقبا مقایسه کنید و از نقاط قوت و ضعف آنها برای بهبود موقعیت خود در بازار استفاده کنید.
راهکارهای مؤثر برای تدوین و اجرای استراتژی کسبوکار
بر اساس گزارشی از PwC که در وبسایت Boston Consulting Group منتشر شده است، تنها ۸ درصد از شرکتها در سال ۲۰۲۲ به طور کامل از استراتژی کسبوکار خود رضایت داشتهاند. این آمار نشاندهنده فاصله چشمگیری در این حوزه است. بنابراین، پیشنهاد میکنیم در این زمینه ریسک نکنید و برای تدوین و اجرای مؤثر استراتژیهای کسبوکار خود از یک بیزینس کوچ بهره بگیرید.
همچنین، شایان ذکر است که مایکل پورتر، استراتژیست برجسته، در کتابهای خود راهنمایی کاربردی برای تدوین استراتژیهای قوی ارائه میدهد. با مطالعه آثار او، میتوانید رازهای تبدیل ایدههایتان به برنامههای عملیاتی و موفقیتآمیز را بیاموزید.
در نهایت، توصیه میکنیم برای داشتن یک استراتژی کارآمد در کسبوکار، زمان و انرژی کافی اختصاص دهید. این امر نقشی حیاتی در ایجاد یک فضای رقابتی پایدار و ارتقای موقعیت سازمان در بازار دارد. با تعهد به اجرای این استراتژی و همسوسازی تلاشهای تمامی اعضای تیم، میتوان به موفقیتهای بزرگ دست یافت و آیندهای روشن برای کسبوکار خود رقم زد.
انواع کسب و کار بر اساس صنعت و اندازه + مثال
انگشتان دست را میتوان بهعنوان نمادی از کسبوکارهای گوناگون در نظر گرفت. هر انگشت نقش و وظیفهای منحصربهفرد دارد، اما وقتی با هم کار میکنند، میتوانند وظایف پیچیدهتری مانند گرفتن اشیا را بهراحتی انجام دهند. به همین ترتیب، تنوع کسبوکارها نیز بهعنوان نیروی محرکه اقتصاد عمل کرده و به پویایی و رشد آن کمک میکند. کسبوکارهای مختلف با تخصصها و فعالیتهای متنوع خود، نیازهای گوناگون جامعه را برآورده میکنند.
شناخت انواع کسبوکارها و تحلیل جوانب مختلف هر یک میتواند به شما کمک کند تا با اطمینان بیشتری مسیر شغلی و سرمایهگذاری خود را آغاز کنید و در نهایت نقشی مثبت در اقتصاد منطقه یا کشورتان ایفا کنید. انتخاب درست نوع کسبوکار به عواملی مانند علاقهمندیها، مهارتها، منابع مالی و شرایط بازار بستگی دارد.
معرفی کامل انواع کسب و کار بر اساس صنعت
کسب و کارهای خدماتی
در این نوع مشاغل، تمرکز اصلی بر ارائه خدمات به مشتریان است و خبری از تولید محصولات فیزیکی نیست. این نوع کسبوکارها به جای تولید کالا، با استفاده از دانش، مهارت و تجربه خود، به رفع نیازهای مشتریان در زمینههای مختلفی مانند مشاوره، مالی، حقوقی، فناوری اطلاعات، طراحی، تبلیغات، گردشگری و غیره میپردازند.
برخی نمونههای برجسته کسبوکارهای خدماتی عبارتند از:
- رانندگان تاکسی و شرکتهای مسافربری: جابجایی افراد و رساندن آنها به مقصد، یکی از نیازهای اساسی بشر است. رانندگان تاکسی و شرکتهای مسافربری با ارائه خدمات حملونقل، این نیاز را به بهترین شکل ممکن برآورده میکنند.
- مشاوران و متخصصان: در دنیای پیچیده امروز، افراد در بسیاری از مواقع به مشاوره و راهنمایی نیاز دارند. مشاوران در حوزههای حقوقی، مالی، بازاریابی، مدیریتی و … با ارائه دانش و تجربه خود به مشتریان کمک میکنند تا مشکلات و چالشهایشان را حل کنند.
- معلمان و مربیان: آموزش و یادگیری نقش کلیدی در توسعه و پیشرفت جوامع دارند. معلمان و مربیان در مدارس، دانشگاهها و مؤسسات آموزشی با انتقال دانش و مهارت به نسلهای آینده، در ارتقای سطح آگاهی و فرهنگ جامعه نقش حیاتی ایفا میکنند.
- متصدیان هتلها و رستورانها: صنعت گردشگری از بخشهای مهم و پررونق اقتصاد جهانی است. هتلها، رستورانها و مراکز تفریحی با ارائه خدمات اقامتی، پذیرایی و تفریحی، تجربیات بهیادماندنی برای گردشگران ایجاد میکنند.
این نوع کسبوکارها با تمرکز بر ارائه خدمات متنوع، به رفع نیازهای مختلف جامعه کمک میکنند و سهم مهمی در پویایی و رشد اقتصادی دارند.
دیدگاه خود را در میان بگذارید